سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همراه (دوشنبه 87/1/26 ساعت 11:22 صبح)

بسم الله

 

وادی وادی حیرت است و حرکت... و من در خود گمگشته و سرگردان و تنها... گاهگاهی نوری و نگاهی دلخوشم می دارد و مرا به همراهی میخواند... و من تشنه همزبانی در این کویر وحشت همگام میشوم با نگاهی آشنا... می رویم و می رویم تا در میان غبار گم میشوم از نو... و باز تنهایی

چه درد غریبی است تنهایی و حیرانی... و چه رنج بی پایانی است شماتت دوست... قلبم یاری نمیکند... راه باز است و سیر معلوم اما... دلم فریاد می زند و همراهی می طلبد... همراهی که گم کرده ام در این راه بی نشانه... اما هنوز گرمای نگاهش با من است و طنین صدایش در گوشم... قدم که برمی دارم دلم زنجیر میزند به پای رفتن که هان بمان... پیدایش کن... تنها نمیتوانم...

با تو هستم همراه... بمان با من.. بمان

بی حضور مهربان تو و بی حس بودنت حرکت نمیتوانم...

بمان با من.. راه دشوار است

 





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 3 بازدید
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدیدها: 3142 بازدید
  • درباره من
  • اشتراک در خبرنامه
  •